
معلّم از شاگردانش پرسید: شما در خانه هایتان چی کَم دارید؟
یکی از شاگردها دست بلند کرد و گفت: ما از دیروز هیچی کم نداریم چون وقتی بابام جلوی هممون گوزید، مامانم گفت: فقط همینو کم داشتیم!
حالا حکایتِ ماست، فقط سفارت طالبان را در تهران کم داشتیم تا همه چیزمان به همه چیزمان بیاید!
کبوتر با کبوتر باز با باز
کند همجنس با همجنس پرواز!